ابراهیم بهمنی

عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهرستان کنگان و بندر شیرینو - دوره ششم

کارشناس فناوری اطلاعات پتروشیمی کاویان

مسئول ارتباطات و فناوری اطلاعات کانون فرهنگی هنری شهيد صياد شيرازی

مسئول روابط عمومی بخشداری سیراف ، شورای اسلامی شیرینو و بخش ، ورزش روستای و عشایری شهرستان کنگان

مدیر تبلیغات شرکت نسل سوم فناوران

عضو انجمن جامعه شناسی ایران

عضو انجمن انجمن فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

عضو انجمن انجمن کامپیوتر ایران

ابراهیم بهمنی

عضو هیئت رئیسه شورای اسلامی شهرستان کنگان و بندر شیرینو - دوره ششم

کارشناس فناوری اطلاعات پتروشیمی کاویان

مسئول ارتباطات و فناوری اطلاعات کانون فرهنگی هنری شهيد صياد شيرازی

مسئول روابط عمومی بخشداری سیراف ، شورای اسلامی شیرینو و بخش ، ورزش روستای و عشایری شهرستان کنگان

مدیر تبلیغات شرکت نسل سوم فناوران

عضو انجمن جامعه شناسی ایران

عضو انجمن انجمن فناوری اطلاعات و ارتباطات ایران

عضو انجمن انجمن کامپیوتر ایران

نوشته های بلاگ

پاتریک گدس؛ پدر برنامه ریزی شهری

پاتریک گدس؛ پدر برنامه ریزی شهری

پاتریک گدس
زیست شناس و پدر برنامه ریزی شهری

سال تولد: ۱۸۴۵
محل تولد: اسکاتلند
تحصیلات: فارغ التحصیل زیست شناسی

 

سر پاتریک گدس (زاده ۲ اکتبر ۱۸۵۴ – درگذشتهٔ ۱۷ آوریل ۱۹۳۲)، زیست‌شناس، جامعه‌شناس، انسان‌شناس و برنامه‌ ریز شهری اهل اسکاتلند بود. وی به عنوان یک زیست‌شناس و برنامه‌ریز، برخوردی ارگانیک با شهر داشته و بیشتر بر روابط متقابل شهر و روستا تمرکز داشت، از این رو گدس را به عنوان یکی از پایه‌گذاران علم برنامه‌ریزی منطقه‌ ای به‌شمار می‌آورند. همچنین وی یکی از بنیان‌گذاران برنامه‌ ریزی فیزیکی به حساب می‌آید، چرا که تأکید وی بر کاربری زمین در شهرها بوده‌ است. گدس در زمان خود پیروان زیادی همچون لوییز مامفورد و سر پاتریک ابرکرامبی داشته‌ است.

پاتریک گدس، شاگرد «تی،اج،ماکس لی» و در ابتدا استاد گیاه شناسی بود. سپس به بررسی آینده‌ اجتماعات انسانی از دید تحول گرایانه پرداخت. در این زمینه که افق در مقابلش باز بود، به خصوص با توجه به آثار جغرافیدان فرانسوی و «لوپله» جامعه شناسی، عمیقاً به شهرسازی علاقه مند شد. به همین دلیل، او لزوم بازگشت به یک بررسی همه جانبه‌ مقدماتی را یادآور شد.

وی به بررسی آینده‌ اجتماعات انسانی از دیدگاه تکامل پرداخت و رفته رفته به میان طرح و برنامه ریزی های منطقه ای و شهری گام نهاد. در شهر ادینبرگ کانونی برای پژوهش برنامه ریزی شهری و بحث های اجتماعی ترتیب داده و ۱۴ نشست و همایش برگزار کرد. همچنین او، فعالیت های برنامه ریزی شهری خود را نوسازی زاغه ها در این شهر آغاز کرد و  از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ استاد دانشگاه بمبئی هندوستان در رشته‌ شهرسازی و جامعه شناسی شهری شد. او مطالعات خود را در این سال ها بر روی برنامه ریزی شهری متمرکز نمود.

گدس بیش از همه تحت تأثیر اندیشه های محیط گرایی فریدریش راتسل بود. وی به اصل انواع و تکامل طبیعی باور داشت و بر این اساس نظریه‌ «تکامل تدریجی شهرها» را بیان داشت و نخستین کسی بود که شهر را همانند موجودی زنده می پنداشت که روند تولد، نوزادی و زندگی و مرگ را می گذراند. پاتریگ گدس بیش از همه روی مفاهیم اکولوژیک شهری کار کرد. او از روابط عناصر طبیعت و همبستگی دو سویه شأن سخن می گفت و تأثیر انسان بر محیط و تأثیر پذیری دوسویه انسان و محیط را بیان می نمود.

پاتریک گدس بر ضرورت مطلق ادغام مجدد انسان عینی و کامل در برنامه ریزی شهری سخن می گوید. دیدگاه جامع او نسبت به مسائل شهری کاملاً آشکار است. وی باور داشت که زایش شهرسازی، بر پایه‌ مجموعه علوم زمان نهاده است. به نظر می رسد که اندیشه‌ او برآیند همه‌ یافته های علمی به دست یک نفر باشد، کاری که در سده‌ بیستم و پیچیدگی مسائل شهری، ساده انگاری بیش نبود.

پاتریک گدس؛ نخستین کسی است که ضرورت مطالعات شهری را مطرح کرده و از متخصصان مختلف-جغرافیدان، جامعه شناس، اقتصاددان، روانشناس، معمار- و دیگر متخصصان که به گونه ای با شهرسازی در ارتباط باشد، استفاده نمود. او مدافع برنامه ریزی ارگانیک بوده و با برنامه ریزی مستبدانه و فن سالارانه به شدت مخالفت می کرد. «اینکه زمانی است که جغرافی دان باید با بهداشت گر و هر دو آنان با جامعه شناس عینی همکاری کنند»

این زیست شناس سرشناس، از هواداران آمیزش دوباره‌ انسان با طبیعت بود و شهر گذشته را به دلیل آنکه ویژگی های مکانی و زمانی آن همپوشانی داشت، موفق دانست. او بر این باور بود که در روزگاران گذشته، این همپوشانی از راه برنامه ریزی ناخودآگاهانه انجام می شد. اما اکنون به دلیل پیچیدگی مسائل، باید با برنامه ریزی آگاهانه پیش رفت. همچنین، معتقد بود که شهر از محیط طبیعی آن جدایی ناپذیر بوده و تنها با شناخت و ژرفکاوی در پایه های اکولوژیک، آب و هوایی،‌ ریشه های تاریخی و بنیانهای اقتصادی و معیشتی آن است که می توان شهر را شناخت. او می گفت: نقشه‌ شهرها صرفاً خطوط منحنی و راستی نیستند که جای فلان رودخانه یا کوه را معلوم سازد، بلکه گونه ای خط صورت نگاشتی (هیروکلیف) است و نموداری از خطی است که بشریت با آن تاریخ تمدن خود را نگاشته است، هرچند که درک مفاهیم این خط دشوار است اما زمانی که رمزینه و معانی آن کشف گردد، مفهوم شهر نمایان و هر چه بیشتر آشکار می گردد.

پاتریک گدس، برنامه ریزی شهری را از آن جهت مهم می داند که می تواند با مشاهده‌ مستقیم اجزای کالبدی و موقعیت مکانی شهرها در برش های مختلف زمانی –از گذشته تا حال- و با یاری جستن از فرهنگ اجتماعی شهروندان، به ارائه‌ طرح و برنامه برای اصلاح شهرها اقدام کند. او برنامه ریزی شهری را چونان تکنیکی می داند که ریشه در بافت اجتماعی و فرهنگ مردمان و شهروندان دارد. وی دادن الگویی واحد برای همه‌ شهرها را رد می کند و باور دارد همه به تعداد شهرها باید الگو ارائه داد و هر شهر باید با توجه به پیشینه‌ تاریخی و فرهنگی و اجتماعی ساکنان آن، طرح و الگو ویژه‌ خودش را داشته باشد. او معتقد است که پیش از ارائه‌ طرح و برنامه برای یک شهر، باید عوامل متعددی را به عنوان عامل پایداری، مورد بررسی و شناخت دقیق قرارداد. گدس، نموداری را برای عواملی تدوین نمود که در روند مطالعات برنامه ریزی شهری می باید مورد توجه قرار گیرد.

مهم‌ترین تأثیر نظریات پاتریک گدس در پایه ریزی طرح های جامع شهری بود که طرح جامع آمستردام (۱۹۳۴)، برآمده از نظریات اوست و چنان می نماید که در اندیشه ها و کارکرد شهرسازان نوگرا نیز بی تأثیر نبوده است. مفهوم برنامه ریزی او تا اندازه‌ زیادی بر پایه‌ مطالعه بر روی واقعیات بناشده بود. تجزیه و تحلیل انگاره های سکونتگاهی و اقتصاد مکان در پیوند با استعدادها و محدودیت های طبیعی ، او را به فراسوی مرزهای مرسوم شهر و اهمیت دادن به پهنه های طبیعی- به مانند چارچوبی اساسی برای برنامه ریزی کشانید.

وی برای نخستین بار از «شهر واقع» (Eutopia) و «شهر موهوم» (Outopia) نام می برد و اصطلاح مگالاپلیس را نخستین بار گدس مطرح کرد.


۶ مرحله نظریه تکامل تدریجی شهرها
مرحله نخست- نوزاد شهر (ائوپولیس): که در حقیقت شهر در آن یک جامعه شبه روستایی است.
مرحله دوم- شهر (پولیس): که با آمیزش و اجتماع و تشکل روستاها و بر اساس روش دفاعی مناسبی برای حفظ شهر و ساکنان پیرامون آن پدیدار می‌شود.
مرحله سوم- مادر شهر (متروپولیس): در این مرحله شهر در ناحیه معینی نسبت به شهرهای دیگر از جهت رشد پیشی گرفته و در این مرحله «مادر شهر»، با تضاد جامعه شهری و برخوردهای طبقاتی روبرو است و در عین‌حال دارایی بنیادهای مالی و اداری معتبری نیز می‌باشد.
مرحله چهارم- کلانشهر (مگاپولیس): در این دوره، مادرشهر در پی تأثیری تکامل اقتصادی و افزونی ثروت و قدرت و حکومت، رشد شگفت‌انگیزی می‌یابد که در واقع دوره پیش از زوال شهری است.
مرحله پنجم- مستبد شهر (تیرانوپولیس): در این مرحله رفتارهای فردی و اجتماعی در شهر به مرحله تحمل ناپذیری رسیده و شهر، انگلی درون ناحیه و کشور شمرده می‌شود.
مرحله ششم- آخرین مرحله – مرده شهر (نگروپولیس): در پی گسترش جنگ و بیماری و قحطی در این مرحله، شهر دیگر یارای ماندان نداشته و از پای می‌افتد و در این هنگام شهر در واقع به گورگاه تمدن بشری تبدیل می‌شود.

آثار پاتریک گدس
پدر برنامه ریزی شهری، چندین تالار از دانشگاه های شهر ادینبرا و چلسی را برای آزمایشگاه و کانون پژوهش جامعه شناسی ساماندهی نمود و فعالیت های برنامه ریزی شهری خود را با نوسازی زاغه ها در این شهر آغاز کرد. او از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۳ استاد دانشگاه بمبئی هندوستان در رشته ی شهرسازی و جامعه شناسی شهری شد و مطالعات خود را در این سال ها روی برنامه ریزی شهری متمرکز نمود. همچنین، مدرسه ی عالی شهرسازی بمبئی را بنیان نهاد و در سال های ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۵ برای حدود ۵۰ شهر در قلسطین و هندوستان طرح شهرسازی و برنامه ریزی شهری ارائه نمود. طراحی دانشگاه یهودی اورشلیم در بیت المقدس از جمله کارهای اوست.

منبع
ویکی پدیا
کیمیا فکر بزرگ

برچسب:
یک دیدگاه بنویسید