تخصص یا نفوذ سیاسی؟ نگاهی به معیارهای انتخاب استانداران در شرایط حساس کشور
با آغاز به کار دولت چهاردهم، انتخاب استانداران بهعنوان نمایندگان عالی دولت در استانها به یکی از مهمترین چالشها و وظایف پیش روی وزارت کشور تبدیل شده است. استانداران در شرایط پیچیده اقتصادی و اجتماعی فعلی کشور، نقشی حیاتی در اجرای سیاستهای کلان و مدیریت توسعه پایدار استانها دارند. به همین دلیل، انتخاب استانداران باید با دقت، بر اساس شاخصهای تخصصی و مدیریتی صورت گیرد. آنچه بیش از همه اهمیت دارد، انتخاب استاندارانی است که بتوانند مسائل استانها را با دیدی تخصصی و کارآمد مدیریت کنند و استقلال قوا را حفظ نمایند.
۱. تخصص و دانش مدیریتی؛ ستون اصلی موفقیت استانداران
یکی از کلیدیترین شاخصها در انتخاب استانداران، برخورداری از دانش و تخصص کافی در مدیریت کلان استانی و اقتصادی است. استاندار باید قادر باشد مسائل پیچیده اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی را با دیدگاهی علمی و تحلیلی مدیریت کند. همچنین، آگاهی به اصول حکمرانی خوب و توسعه پایدار از دیگر ضروریات است. برخی گزارشها نشان میدهند که در انتخاب استانداران بهویژه در دورههای اخیر، دانش مدیریتی و تخصصی مورد توجه کافی قرار نگرفته است. استانداران باید بهگونهای انتخاب شوند که بتوانند در شرایط بحرانی و غیرعادی نیز عملکردی بهینه داشته باشند و این تنها از مدیرانی برمیآید که تسلط کافی بر اصول اقتصادی و اجتماعی داشته باشند.
۲. تجربه اجرایی و استقلال عمل؛ لازمه عملکرد موفق
یکی دیگر از شاخصهای حیاتی برای انتخاب استانداران، تجربه موفق اجرایی در سطوح مختلف مدیریت ملی یا محلی است. استانداران باید سابقه اجرای پروژههای عمرانی، اقتصادی یا اجتماعی را در کارنامه خود داشته باشند تا بتوانند برنامههای توسعهای را به درستی اجرا کنند. همچنین، استقلال عمل و قدرت مدیریتی در برابر فشارهای سیاسی و جناحی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. تجربه نشان داده است که استانداران سفارشی و تحت نفوذ نمایندگان مجلس، نهتنها کارایی لازم را ندارند بلکه استقلال تصمیمگیری آنها نیز به خطر میافتد و این مسأله میتواند به تزلزل جایگاه استاندار و کاهش اثربخشی مدیریت استانی منجر شود.
۳. آشنایی با شرایط اقتصادی و اجتماعی استانها
شناخت عمیق از ویژگیهای اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی هر استان یکی از کلیدهای موفقیت استانداران است. در استانهای با چالشهای اقتصادی خاص، مانند کمبود آب در یزد یا بحرانهای زیستمحیطی در بوشهر، استانداران باید بهخوبی از ظرفیتها و مشکلات استان آگاهی داشته باشند و بتوانند سیاستهای توسعهای متناسب با نیازهای محلی را طراحی کنند. برای نمونه، اختلافات میان استانها بر سر منابع آبی یا مشکلات توسعه صنعتی باید با رویکردی هوشمندانه و آگاهانه مدیریت شود. استاندارانی که تنها به مسائل کلی کشور نگاه میکنند و از جزئیات و تفاوتهای محلی غافل هستند، نمیتوانند برنامههای مؤثری را برای توسعه استانها پیادهسازی کنند.
۴. مقابله با فساد و مدیریت شفاف منابع
مسئله شفافیت و مدیریت منابع یکی از چالشهای مهم در حوزه مدیریت استانی است. فساد و سوءاستفاده از منابع عمومی از جمله عواملی است که موجب کاهش اعتماد عمومی و تضعیف عملکرد دولتها میشود. استانداران باید متعهد به شفافیت در تمامی امور مدیریتی باشند و توانایی لازم برای مقابله با فساد را داشته باشند. در بسیاری از گزارشها به این موضوع اشاره شده که برخی استانداران از موقعیت خود برای امتیازدهی به گروههای خاص و ایجاد رانت استفاده کردهاند. چنین رفتارهایی نهتنها جایگاه استاندار را خدشهدار میکند، بلکه باعث میشود پروژههای توسعهای به نفع مردم اجرا نشوند. بنابراین، مدیریت منابع و مقابله با فساد باید از اولویتهای اصلی استانداران باشد.
۵. مهارت در ایجاد وفاق و اجماعسازی
در بسیاری از استانها، اختلافات میان نهادهای دولتی، نمایندگان مجلس و گروههای اجتماعی مانعی جدی برای پیشرفت و توسعه محسوب میشود. استانداران موفق کسانی هستند که توانایی برقراری وفاق و ایجاد همگرایی میان نیروهای مختلف را داشته باشند. تعامل سازنده با نمایندگان مجلس، شوراهای شهر، نهادهای دولتی و بخش خصوصی باید در دستور کار استانداران قرار گیرد. برای مثال، در استانهایی مانند خراسان رضوی که دارای تنشهای سیاسی و اجتماعی بیشتری هستند، استاندار باید بتواند تعادلی میان نیروهای سیاسی مختلف ایجاد کرده و با همه طرفها به شکلی متوازن همکاری کند.
۶. توانایی در مدیریت بحرانهای طبیعی و اجتماعی
بحرانهای طبیعی و اجتماعی در ایران همواره تهدیدی برای توسعه پایدار استانها بودهاند. استاندارانی که به مدیریت بحران مسلط نیستند، در مواجهه با شرایط بحرانی نمیتوانند کارایی لازم را از خود نشان دهند. استانهایی مانند بوشهر که با بحرانهای زیستمحیطی و طبیعی روبرو هستند، نیازمند استاندارانی با تجربه و تخصص در این حوزهها هستند. برنامهریزی برای مقابله با بحرانهایی مانند سیل، خشکسالی، یا زلزله باید در اولویت قرار گیرد و استانداران باید توانایی هدایت و رهبری این برنامهها را داشته باشند.
۷. دوری از فشارهای جناحی و حفظ استقلال قوا
یکی از چالشهای اخیر در انتخاب استانداران، دخالت نمایندگان مجلس در فرآیند انتصاب آنها بوده است، که در این باره رهبر انقلاب بارها تذکر لازم را داده اند. برخی گزارشها از جلسات غیررسمی نمایندگان با گزینههای استانداری و درخواست برنامه از آنها خبر دادهاند. این روند، نهتنها استقلال قوا را زیر سوال میبرد، بلکه موجب میشود که استاندار از همان ابتدا تحت فشارهای جناحی قرار گیرد و کارایی مدیریتی او کاهش یابد. قانون اساسی استقلال قوا را بهعنوان یکی از اصول دموکراسی و حاکمیت قانون پذیرفته است، و دخالت نمایندگان مجلس در انتخاب استانداران، نقض این اصل و تضعیف نظارت مجلس بر عملکرد استاندار خواهد بود. استانداران باید با تکیه بر تخصص و تجربه خود، نه تحت فشارهای سیاسی، مدیریت استان را به دست گیرند.
۸. رویکرد توسعهگرا و اقتصادمحور
استانداران باید دیدگاه توسعهگرا و اقتصادمحور داشته باشند و بتوانند با جذب سرمایهگذاری داخلی و خارجی، ایجاد فرصتهای شغلی و حمایت از صنایع بومی، به بهبود وضعیت اقتصادی استانها کمک کنند.
استانهایی که منابع طبیعی فراوان دارند، مانند بوشهر و خوزستان، نیازمند استاندارانی هستند که بتوانند با رویکردی علمی و اقتصادی از این منابع بهرهبرداری کنند و زمینههای توسعه پایدار را فراهم آورند.
در محافل سیاسی، نامهای مختلفی به عنوان گزینههای احتمالی استانداری بوشهر مطرح میشوند؛ از جمله اسماعیل تبادار (متولد گناوه، ساکن شیراز)، عبدالرسول عمادی (متولد دشتستان، ساکن تهران)، مسعود شکوهی (متولد بوشهر، ساکن تهران)، عباس جمشیدی (متولد دشتی، ساکن بوشهر)، یدالله قائدی (متولد دشتستان، ساکن بوشهر)، عادل دهدشتی (متولد دشتستان، ساکن تهران)، خانم سکینه الماسی (متولد جم، ساکن تهران)، علی درویشی (متولد دیر، ساکن تهران) و مجید حسینی کنگانی (متولد کنگان، ساکن تهران).
اما سوال اصلی این است: آیا این افراد که در محافل سیاسی به عنوان نامزدهای احتمالی مطرح میشوند، ویژگیها و توانمندیهای لازم برای استانداری را دارند؟
با توجه به شرایط حساس کشور و چالشهای پیش روی استانها، انتخاب استاندارانی که از تخصص، تجربه و توانایی مدیریتی لازم برخوردار باشند، امری حیاتی است. بومی یا غیربومی بودن استاندار نباید بهعنوان معیار اصلی در نظر گرفته شود. بلکه تمرکز باید بر تواناییهای مدیریتی، استقلال عمل و رویکرد توسعهمحور استانداران باشد. استاندارانی که بتوانند بحرانها را به فرصت تبدیل کنند، منابع را بهصورت شفاف مدیریت کنند و وفاق ملی، اجتماعی و سیاسی ایجاد نمایند، میتوانند استانها را به سوی توسعه پایدار و پیشرفت هدایت کنند.