فرانسیس بیکن؛ بنیانگذار «شهر هوشمند»
فرانسیس بیکن
بنیانگذار «شهر هوشمند»
سال تولد: ۱۵۶۱
محل تولد: لندن
تحصیلات: فارغ التحصیل رشته حقوق
فرانسیس بیکن (به انگلیسی: Francis Bacon) (زاده ۲۲ ژانویه ۱۵۶۱ – مرگ ۹ آوریل ۱۶۲۶) فیلسوف، سیاستمدار، دانشمند، حقوقدان و نویسنده انگلیسی بود. بسیاری وی را محور اصلی تحول فکری در قرون وسطی میدانند تا جایی که او را از بانیان انقلاب علمی میشمارند و پایان سلطه کلیسا بر تفکر را به اندیشههای او نسبت میدهند. همچنین، او را پدر تجربهگرائی مینامند.
منشا اصلی توجه به فناوری و توسعه فنی شهرها توسط طرفداران شهر هوشمند ریشه قدیمی دارد. نخستین تصویر شهر هوشمند منطبق با فناوریهای کاربردی را فرانسیس بیکن (Francis Bacon) با انتشار کتاب «آتلانتیس جدید» در سال 1672 میلادی نمایان کرد. فلسفه مطرح شده از سوی «فرانسیس بیکن»، از نظر زمانی در دورانی مطرح شد که بذر مدرنیته یک قرن پیش از آن توسط بنیانگذاران رنسانس کاشته شده بود.
فرانسیس بیکن که از او به عنوان دانشمند و فیلسوف انگلیسی یاد میکنند، در سال ۱۶۲۰ میلادی کتابی را با نام «ابزار جدید علوم» منتشر کرد که برای نخستین بار استدلال میکرد که علم میتواند در قالب فناوری به عنوان ابزاری برای استفاده در زندگی شهری و آسایش بیشتر مورد استفاده قرار گیرد. او معتقد بود که به کمک این نوع علم میشود طبیعت را کنترل کرد و در راستای پاسخگویی به نیازهای انسان شهرنشین آن را مورد استفاده قرار داد. این ایدئولوژی به «شهر ایدهآل بیکن» منتهی شد.
در کتاب «آتلانتیس جدید» راوی داستان از جزیرهای به نام «بن سالم» یاد میکند که توسط گروهی از دانشمندان مدیریت میشود و شرایط ایدهآل برای زندگی شهروندان را فراهم میکند. بن سالم در اصل یک ازمایشگاه بزرگ برای شهروندانی است که قصد دارند یک زندگی نوآورانه و فناورانه را تجربه کنند. در میان خلاقیتهای مطرح شده توسط «فرانسیس بیکن» برای این جزیره هوشمند، اشکالی از وسایل حمل و نقل مطرح شده است که از جمله آنها میتوان به زیردریاییها یا وسایل پرنده و روباتها اشاره کرد. ویژگی و اهمیت سهم فکری بیکن برای به تصویر کشیدن و مفهومسازی محیط شهری به گونهای بود که مورخین «فرانسیس بیکن» را نخستین بنیانگذار «شهر هوشمند» میدانند.
نظریات
فرانسیس بیکن معتقد بود که «علم بر انسان و جهان تسلط دارد» و «بر طبیعت نمیتوان مسلط گشت مگر آنکه از قوانین آن آگاهی یابیم» و در رد اندیشه کلیسا چنین عنوان کرد که «اگر انسان ذهن خود را معطوف به ماده کند در حدود آن کار میکند و از حدود ماده تجاوز نمینماید». وی معتقد بود که ادراک ما از حقیقت تنها در همان حدی است که مشاهدات ما اجازه میدهد و «خارج از حیطه مشاهدات» نه تنها نمیتوانیم چیزی بدانیم، شاید اصولاً شایسته دانستن آن نباشیم. از نظر او ذهن مسئول یافتن روابط در ماده به وسیله مشاهده و تجربه است و میان علم و عمل و مشاهده فرقی نیست. راهی که وی برای رسیدن به بصیرت و ادراک بهتر از جهان پیرامون پیشنهاد میکند، چنین است: «با کسب دانشِ طبقهبندی ماده بر اساس ارزش و اعتبار آن، ذهن خود را از تزویر دور دار» و برای رسیدن به این ادراک باید ذهن را از بتهایی که آن را احاطه کردهاند رها سازیم.
آثار
• ارغنون جدید
• پیشرفت علم
• آتلانتیس جدید
• بررسیهای سیاسی و اجتماع
• تاریخ هنر هفتم
مقالات
هر اندازه که بیکن در سیاست جلوتر میرفت به اوج حکمت و فلسفه نیز نزدیکتر میشد. به عقیده او مطالعه و اشتغال به تحصیل به تنهایی نه هدف است و نه حکمت، و علمی که با تجربه توأم نباشد قیل و قال بیهوده است؛ «صرف همه اوقات به مطالعه سستی و کاهلی است؛ به کاربردن آن برای خودنمایی ریا است؛ حکم کردن از روی قواعد منطقی فضلفروشی است.».
«مردم نادرست و مکار از مطالعه متنفرند، مردم ساده در ستایش و تمجید آن مبالغه میکنند و فقط مردم عاقل در عمل از آن استفاده میبرند؛ زیرا مطالعه راه استفاده عملی را نمیآموزد، بلکه این استفاده از راه مشاهده صورت میگیرد و این کار به وسیله عقل انجام میشود، عقلی که بیرون از مطالعات و بالاتر از آن است.» او مانند گوته علمی که به عمل منتهی نشود را مسخره میکند. «باید دانست که در صحنه زندگیِ بشر فقط خدا و فرشتگان تماشاچی محضاند.» این تنبه جدیدی بود که پایان مکتب مدرسه ای (اسکولاستیک) را اعلام میکرد و خاطرنشان میساخت که دیگر بین علم و عمل و مشاهده فاصله نیست. این تأکید دربارهٔ تجربه و پرداختن به نتایج عملی صفت ممیزه فلسفه انگلیسی و مقدمه پراگماتیسم است.
افتخارات
بیکن اولین دریافتکننده مقام مشاور حقوقی مخصوص ملکه بود. این مقام در سال ۱۵۹۷، توسط ملکه انگلستان الیزابت اول به او اعطا شد. پس از الحاق جیمز ششم در سال ۱۶۰۳ بیکن به دریافت نشان شوالیه مفتخر شد. وی بعداً در سال ۱۶۱۸ به دریافت عنوان بارون ورولام و پس از آن به درجه نائب ارباب سنت آلبان در سال ۱۶۲۱ نائل شد، اما چون فرزندی نداشت تمام این عنوانها با مرگ او در سال ۱۶۲۶ در سن ۶۵ سالگی به پایان رسید. مرض ذات الریه به حیات او در این عالم خاتمه داد.